با عرض خوش آمد گویی و با تشکر از حسن انتخاب شما بخاطر مطالعه این وبلاگ لطفا در صورتی که مطالب ما را مورد توجه شما قرار گرفت برای دریافت روزانه مطالب علمی دو پیج پایین صفحه و پیج های سمت راست صفحه را لایک بفرمایید لطفا انتقادات و پیشنهادات خود را نیز در صورت تمایل از طریق صفحات فیسبوک ما یا قسمت نظرات منعکس نمایید.

۱۳۹۰ اسفند ۲, سه‌شنبه

تایید وجود "کره آبی" (سیاره دارای آب) در خارج از منظومه شمسی

اخترشناسان وجود طبقه تازه ای از سیارات را تایید کرده اند: یک کره آبی با اتمسفری غلیظ و بخارآلود.
__________________________________________________________________
سیاره فراخورشیدی "جی جِی ۱۲۱۴ بی" (GJ ۱۲۱۴b) یک به اصطلاح "ابرزمین" است - بزرگتر از سیاره ما اما کوچکتر از غ...ول های گازی مثل مشتری.

اکنون به نظر می رسد رصدهای انجام شده با تلسکوپ فضایی هابل مؤید این مساله باشد که کسر بزرگی از این سیاره از آب تشکیل شده.

دمای بالای سیاره حکایت از احتمال وجود مواد عجیبی در آن دارد.

زاکوری برتا از مرکز اخترفیزیک اسمیتسونین در دانشگاه هاروارد می گوید: "جی جِی ۱۲۱۴ بی شبیه به هیچ یک از سیارات دیگری که می شناسیم نیست."

این سیاره در سال ۲۰۰۹ توسط تلسکوپ های زمینی کشف شد. قطر آن تقریبا ۲.۷ برابر زمین است، اما وزن آن ۷ برابر است. این سیاره در فاصله ای خیلی کم یعنی دو میلیون کیلومتری از ستاره مرکزی - از نوع کوتوله سرخ - می گردد و بنابراین دمای آن احتمالا به ۲۰۰ درجه سانتیگراد می رسد.

منجمان در سال ۲۰۱۰ اندازه گیری های انجام شده به روی اتمسفر آن را منتشر کردند. آن اندازه گیری ها حاکی از این بود که اتمسفر سیاره احتمالا از بخار آب تشکیل شده، اما یک احتمال دیگر وجود دارد - اینکه سیاره پوشیده از غبار است، از نوعی که تایتان، قمر کیوان، را پوشانده.

یخ داغ

آقای برتا و همکارانش از دوربین زاویه باز هابل برای مطالعه این سیاره به هنگام عبور آن از برابر ستاره استفاده کردند. در زمان چنین گذرهایی نور ستاره از اتمسفر سیاره می گذرد و سرنخ هایی از ترکیب گازهای آن به دست می دهد.

محققان گفتند که نتایج همخوانی بیشتری با وجود اتمسفری غلیظ متشکل از بخار آب دارد تا اتمسفری غبارآلود.

محاسبات به روی چگالی سیاره همچنین حاکیست که "جی جِی ۱۲۱۴ بی" آب بیشتری از زمین دارد. این بدان معنی است که ساختار درونی این کره خیلی متفاوت از زمین است.

دکتر برتا گفت: "دمای بالا و فشارها باعث تشکیل مواد عجیبی مانند 'یخ داغ' یا 'آب ابرمایع' می شود، موادی که با تجارب روزمره ما کاملا غریب است."

فاصله کم این سیاره از زمین آن را به نامزد خوبی برای مطالعات بیشتر با تلسکوپ جیمز وب که قرار است تا پایان دهه جاری به فضا پرتاب شود بدل می کند.

جزئیات این مطالعه در "نشریه اخترفیزیکی" منتشر خواهد شد.(برگرفته از بی بی سی) 

۱۳۹۰ بهمن ۳۰, یکشنبه

انفجار بزرگ ستاره‌اي قرن 19 رصد شد !ا


تيمي از دانشمندان با استفاده از شيوه جديد پژواک نوري، موفق به ثبت نوري از يك انفجار فضايي شده‌اند كه در اواسط دهه 1800 روي زمين مشاهده شده است.
به گزارش ايسنا دانشمندان مؤسسه علوم تلسكوپ فضايي توانسته‌اند پژواک‌هاي يك موج شوك نور را كه از ابرهاي فضايي منعكس شده، ثبت كنند تا انسان امروزي بتواند مانند افراد حاضر در 170 سال قبل اين لحظه را شاهد باشد.
شيوه پزشکي قانوني فضايي به گشايش اسرار يك رويداد ستاره‌اي موسوم به «انفجار عظيم» در قرن نوزدهم كمك كرده كه در آن ستاره «اتا کارينا» ناگهان به دومين جسم درخشان در فضا تبديل شده بود.
ستاره «اتا کارينا» كه يكي از عظيم‌ترين ستارگان موجود در كهكشان راه شيري بوده، در قرن 19 ميلادي به طور غيرمنتظره‌اي با افزايش درخشش روبه‌رو شد. براي 10 سال در اواسط دهه 1800 اين ستاره، دومين جسم درخشان آسمان ديده مي‌شد.
اين دانشمندان با استفاده از تصاوير «اتا کارينا» به بررسي پژواک‌هاي نوري انفجار عظيم پرداخته و دريافتند كه نور اين انفجار در غبار بين سياره‌اي با فاصله ده‌ها سال نوري از اين ستاره منعكس يا پژواک داده شده است.
اين ده‌ها سال نوري اضافي بدين معني است كه نور اين انفجار به جاي قرن نوزدهم در حقيقت اكنون به زمين رسيده است.
«اتا کارينا» يك متغير آبي درخشان است، بدين معني كه از دوره‌هاي چشمك زن در پي دوره‌هاي درخشش برخوردار است. «انفجار عظيم» يك رويداد شديد و منحصربه‌فرد بوده كه در آن، ستاره «اتا كارينا» با جرمي 100 برابر خورشيد، باعث سوختن ميزاني به اندازه چندين خورشيد در يك انفجار بزرگ شده است.
دانشمندان ابتدا بر اين تصور بودند كه بادهاي ستاره‌اي يا همان گازهاي منتشر شده از يك ستاره ديگر، باعث افزايش اين انفجار شده است؛ اما رصدهاي دقيق‌تر نور از لحظه انفجار نشان‌دهنده نادرست بودن اين باور بود.
محققان سپس با استفاده از تلسكوپ‌هاي دقيق‌تر شيلي، توانستند طيف‌هاي پژواک‌هاي نور را به دست آورند كه آنها را قادر به تجزيه دقيق‌تر نور به اجزاي آن مي‌سازد.
اين رصدها به ارائه اطلاعات مهم در مورد تركيبات شيميايي، دما و شتاب مواد منتشر شده در زمان انفجار عظيم قرن نوزدهم ميلادي مي‌پردازند.

۱۳۹۰ بهمن ۲۹, شنبه

سفر به دنياي نامرئي با فرش ايراني


پژوهشگر جوان ايراني دانشگاه «بركلي» آمريكا كه در زمينه كنترل انتشار نور تحقيق مي‌كند براي نخستين بار موفق به نامرئي‌سازي كامل اجسام در طيف نور مرئي شد.
به گزارش ايسنا، دكتر غرقي در تحقيقات خود از شيوه‌اي جديد براي پنهان كردن اجسام در زير لايه‌اي موسوم به «فرش پوششي» استفاده كرده كه اگرچه پيش از اين نيز توسط دانشمنداني ديگر براي نامرئي‌سازي اجسام به كار رفته ولي موفقيت‌هاي قبلي به نامرئي سازي در فركانس‌هايي كه با چشم انسان قابل مشاهده نيستند محدود بوده و موفقيت غرقي و همكارانش، نخستين طرح موفق در استفاده از فرش نامرئي در نور مرئي، گزارش شده است.
دكتر مجيد غرقي، محقق پست دكتري دانشگاه بركلي در گفت‌و‌گو با خبرنگار ايسنا در توضيح موفقيت علمي خود گفت: نامرئي سازي به عنوان يكي از اشكال كنترل انتشار امواج الکترومغناطيس، پيش از اين با استفاده از متامواد حاوي فلزات در طيف ماكروويو انجام شده بود. در طول موج‌هاي نوري كوتاه‌تر (فركانس‌هاي مادون قرمز) هم پوشش‌هاي نامرئي كننده خاصي طراحي شده بود. گروه تحقيقاتي ما در دانشگاه بركلي مدتي پيش و تقريبا همزمان با يك گروه آلماني موفق به نامرئي سازي در نور مرئي شد كه طول موج كوتاهتري دارد.
وي خاطرنشان كرد: محققان آلماني با اين كه از روشي اساسا مشابه روش ما استفاده كردند ولي تقريبا در نور قرمز موفق به اين كار شدند حال آن كه روش ما تمام طول موج‌هاي مرئي را در برمي‌گيرد. البته چند ماه پيش از ما هم يك گروه تحقيقاتي در انگلستان تنها در يك پلاريزاسيون خاص نور موفق به اين كار شدند در حالي كه نور مرئي معمولي پلاريزاسيون ندارد.
غرقي و همكارانش در تحقيقات خود از شيوه‌اي موسوم به «نگاشت شبه همانند» (QCM) براي پنهان كردن جسمي‌ به طول 300 نانومتر و عرض شش ميكرون در زير يك «فرش پوشش دهنده» باز تابنده استفاده كرده‌اند.
وي خاطرنشان كرد: ايده فرش نامرئي يعني قرار دادن شيء زير يك پوشش كه در برخورد نور مرئي مانند آينه به نظر رسيده و برآمدگي ناشي از وجود جسم در زير آن قابل مشاهده نيست، ابتدا در سال 2008 توسط محققي كه قبلا عضو گروه تحقيقاتي ما در دانشگاه بركلي بود مطرح شد و پس از تحقق در طيف‌هاي ماكروويو و مادون قرمز در سالهاي 2009 و 2010 توسط گروه ما در طيف مرئي پياده‌سازي شده است.
غرقي در توضيح اين روش مي‌گويد: پوشش نامرئي‌كننده ما در واقع ماده‌اي است كه طراحي ضريب شكست در آن به صورتي است كه سرعت نور را قبل از رسيدن به جسمي كه زير آن قرار گرفته كم كرده و در نتيجه نور بدون برخورد با آن برمي‌گردد لذا چشم وجود جسم را تشخيص نداده و اصطلاحا نامرئي مي‌شود.
محقق ايراني كه تحقيقات خود را زيرنظر دكتر شيانگ ژانگ، استاد دانشگاه بركلي انجام داده است، تصريح كرد: براي ساخت پوشش نامرئي‌كننده يك موج‌بر نيتريد سيليكون در بستري شفاف از اكسيد سيليكون نانوحفره قرار گرفت كه به طور ويژه‌اي براي برخورداري از ضريب شكست پايين‌تر از موج‌ بر ساخته شده بود. ضريب شكست نيتريد سيليكون كه حدود 2 است با روش‌هاي نانويي به 1.3 تا 1.8 كاهش يافت تا بتوانيم سرعت نور را در آن كاهش داده و آن را به عنوان يك فرش پوشش دهنده براي نامرئي‌سازي استفاده كنيم.
غرقي تصريح كرد: در امواج ماكروويو به دليل بلند بودن طول موج‌ها مي‌توان از فلزات در ابعاد ريز استفاده كرد چون مقدار كمي از امواج جذب مي‌شود ولي در طول موج‌هاي مادون قرمز و مرئي نمي‌توان از فلزات استفاده كرد چون در اين طول موج‌هاي كوتاه، نور جذب مي‌شود؛ لذا بايد از مواد عايق (دي الكتريك) استفاده كرد و اينجاست كه كنترل سرعت نور با كنترل ضريب شكست مواد مختلف مطرح مي‌شود.
پژوهشگر دانشگاه بركلي با بيان اين كه وي و همكارانش در حال حاضر در ابعاد ميكرومتر كار مي‌كنند درباره امكان نامرئي كردن اجسام در ابعاد بزرگتر با اين شيوه به ايسنا گفت: از لحاظ تئوري اين امر امكان پذير است ولي بايد ماده‌اي پيدا كرد كه ضريب شكست آن بزرگتر از 2 باشد چون ضريب شكست 1.8 تا 1.3 در ابعاد كوچك جواب مي‌دهد كه در حال حاضر يكي از عمده مشكلات ما پيدا كردن اين ماده است، زيرا مواد موجود در طبيعت كه ضريب شكست بالايي دارند كاملا شفاف نيستند در حالي كه براي كنترل خوب سرعت، نور بايد به راحتي از ماده عبور كند. البته موادي هم در ذهن داريم كه شايد در حد دهم ميلي‌متر كارايي داشته باشند و اين طور نيست كه مثلا جسمي در ابعاد يك سانتي‌متر را نامرئي كنيم.
وي با اشاره به تلاش‌هاي تحقيقاتي گروه‌هاي پژوهشي مختلف در زمينه نامرئي سازي با شيوه‌ها و تكنيك‌هاي مختلف، اظهار داشت: روش ديگري كه براي نامرئي كردن مورد توجه محققان قرار گرفته، استفاده از شكست منفي است كه طي آن در واقع سرعت فاز نور را منفي مي‌كنند.
غرقي كه زمينه ديگر تحقيقاتش، كار روي سلول‌هاي خورشيدي و افزايش بازده آنهاست در خصوص ارتباط اين دو حوزه گفت: كنترل انتشار نور علاوه بر نامرئي سازي در كنترل انرژي نور در سلول‌هاي خورشيدي و كاهش تلفات آن در سلول‌هاي خورشيدي هم اهميت دارد و در واقع تمركز اصلي من روي سلول‌هاي خورشيدي و زمينه مورد علاقه‌ام، كنترل انرژي نور است و كارهايي كه در زمينه نامرئي‌سازي انجام داده‌ام، تحقيقاتي جانبي براي نشان دادن نحوه انتشار نور و حركت انرژي نوراني است.
دكتر غرقي در دانشگاه واترلو
===================
وي در پايان در پاسخ به اين سوال كه چقدر به تحقق روياي نامرئي شدن در ابعاد بزرگ اميدوار است، اظهار داشت: با توجه به تحقيقات گسترده‌اي كه توسط گروه‌هاي مختلف در راستاي نامرئي‌سازي انجام مي‌شود، تحقق اين ايده طي چند دهه آينده دور از ذهن نيست؛ البته شايد ايده نامرئي شدن به همان شكل كه الان تصور مي‌كنيم محقق نشود، همان طور كه بسياري ديگر از روياهاي بزرگ بشر مثل پرواز به صورتي متفاوت با ايده اوليه انسان محقق شد.
دكتر مجيد غرقي كه متولد 1356 تهران است، پس از پايان تحصيلات متوسطه در دبيرستان استعدادهاي درخشان علامه حلي تهران در سال 74 با رتبه پنج وارد دانشگاه شده و تحصيلات كارشناسي و كارشناسي ارشد را در رشته الكترونيك دانشگاه صنعتي شريف به پايان برده و از سال 81 (2003) به عنوان دانشجوي دكتري در رشته الكترونيك در دانشگاه واترلو كانادا تحصيل كرده است.
كسب «اسكولارشيپ» تحصيلي دانشگاه واترلو، جايزه يادبود دكتر
Chandrashekar
دانشگاه واترلو (2005-2006) و جايزه برتر
Sandford Fleming Foundation
سال 2005 از جمله جوايز و افتخارات علمي اين پژوهشگر جوان ايراني دانشگاه بركلي است.
منبع:گزيده اخبار علمي

۱۳۹۰ بهمن ۲۸, جمعه

اجتماعات مورچه‌ای و آستانه رشد شهرها

_________________________________________________________
به‌گفته پژوهشگران، یک اجتماع از مورچه‌ها، جمعیتش را به‌قدر قیمتی که باید بعدها برای جابه‌جایی ذخایر غذایی‌اش بپردازد، افزایش نمی‌دهد. این یافته می‌تواند راهگشای درک ما از نحوه رشد شهرها هم باشد.
_________________________________________________________________
مارتین برد (Martin Burd) و اندرو بروس (Andrew Bruce) از دانشگاه موناش ملبورن، یافته‌های‌شان در این‌ زمینه را روز گذشته در نشریه Proceedings of the Royal Society Bانتشار دادند. مورچه‌های برگ‌بُر، از جمله گستره‌ترین جوامع حشره‌ایِ روی زمین هستند که گاه تعداد کارگران‌شان به هشت میلیون هم می‌رسد. آقای برد که یک بوم‌شناس فرگشتی است، در این‌ زمینه می‌گوید: "وقتی جمعیت زنبور عسل، به حدود ۴۰ هزار کارگر می‌رسد، کندو تقسیم می‌شود، اما این کندوها، در برابر کاری که این مورچه‌ها می‌کنند، در حد یک شهرک کوچک هم نیست." این حشرات، برگ‌ها را برای تعذیه قارچ‌هایی که در آشیانه‌شان روییده برش می‌دهند و این قارچ‌ها هم به مصرف لاروهایشان می‌رسد. آن‌ها پاره‌برگ‌ها را در فواصل طولانی و در راستای گذرگاه‌هایی جابه‌جا می‌کنند که خودشان بر کف جنگل ساخته‌اند و درازای آنها گاهی به ۱۵۰ تا ۲۰۰ متر می‌رسد.
مارتین برد می‌گوید: "شهرهای ما هم درست از این طریق، ذخایر غذایی‌شان را از حومه می‌گیرند و در صنایع تولید مواد غذایی، تغییراتی روی‌شان صورت می‌دهند." به‌گفته آقای برد، راه‌هایی که توسط مورچه‌های برگ‌بر بر کف جنگل ایجاد شده است، شباهت بسیاری با راه‌های شهری ما دارد.
آستانه جمعیت
قصد مارتین برد و اندرو بروس از انجام این پژوهش، بیشتر معطوف به بررسی ارتباط موجود بین ابعاد یک اجتماع مورچه‌ای و آهنگ ذخیره‌سازی برگ بود. آن‌ها ۱۸ اجتماع از مورچه‌های برگ‌بر را در آمریکای مرکزی مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که آهنگ ذخیره‌سازی علوفه در هر هفته، به نسبت رشد تعداد نفرات جامعه کمتر می‌شد. آقای برد می‌گوید: "هرچه این مورچه‌ها فواصل دورتری را نسبت به مرکز اجتماع، با هدف کسب ذخایر غذایی‌شان می‌پیمودند، به همان اندازه هم از بهره‌وری کارشان کاسته می‌شد."
دو پژوهشگر یادشده متوجه شدند که میزان کار یک کارگر، صرف نظر از ابعاد جمعیت‌شان همواره یکی است، اما با رشد مسافتی که روزانه باید طی کنند، زمان بیشتری هم برای جابه‌جایی همان مقدار غذا به آشیانه صرف می‌شود. به‌گفته این پژوهشگران، "همین مسافت بیشتر کافی است تا بخش اعظمی از آهنگ ذخیره‌سازی‌شان دچار کاهش شود."
نرخ رشد تقاضای علوفه به تبع رشد جمعیت، هرگز کفاف زمان بیشتری را نمی‌دهد که باید این مورچه‌ها برای جابه‌جایی علوفه بپردازند. از این‌رو آقای برد می‌گوید: "معلوم است آستانه‌ای وجود دارد که بعد از آن، احیای ذخایر غذایی، هزینه‌بر می‌شود. لذا برای ابعاد قلمروی که یک جامعه تحت پوشش خود می‌گیرد هم آستانه‌ای وجود دارد."
رابطه‌های مشابهی را در پژوهش‌های گذشته هم می‌شد دید که نشان می‌دادند آهنگ سوخت و ساز یک کلنی مورچه‌ای (یا به عبارتی نرخ تولید کربن‌دی‌اکسید)، به ازای رشد جمعیت‌شان دچار کاهش می‌شود. چنین رابطه‌ای را در سایر زمینه‌های زیست‌شناسی و بوم‌شناسی هم می‌توان یافت. مثلاً گفته شده که نرخ سوخت و ساز بدن یک موجود زنده، محدود به نوع کارکرد دستگاه عروقی‌اش است که مواد مغذی را به سلول‌ها می‌رساند. همچنان‌که یک موجود زنده بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود، دستگاه عروقی‌اش هم به نحوی تغییر می‌کند که نرخ سوخت و ساز بدنش رو به افت می‌گذارد. از همین‌رو یک فیل، بیشتر از یک موش غذا می‌خورد، اما همین غذا به نسبت وزن بدنش، به سوخت و ساز کمتری می‌انجامد.
پژوهش‌های پیشین، نشان از وجود همین رابطه‌ها در جوامع انسانی نیز می‌دادند. مارتین برد می‌گوید: "اگر ابعاد یک شهر دو برابر بشود، تعداد راه‌هایش دو برابر نخواهد شد." به‌گفته او، این یافته‌ها می‌تواند به نحوه درک ما از آستانه رشد یک شهر که خود تابعی از نحوه نقل و انتقال مواد غذایی است، کمک کند. (برگرفته از رادیو زمانه)
گزيده اخبار علمي
بنمایه: ای بی سیhttp://www.abc.net.au/science/articles/2012/02/15/3430588.htm

۱۳۹۰ بهمن ۲۶, چهارشنبه

افزایش انرژی LHC برای شکار "بوزون هیگز" معروف به "ذره خدا"



افزایش انرژی LHC برای شکار "بوزون هیگز" معروف به "ذره خدا"
__________________________________________________________________

دانشمندان در "برخورد دهنده بزرگ هادرونی" (LHC) انرژی برخوردی پروتون ها را افزایش دادند. این افزایش انرژی شانس برخورد و یافتن ذرات "بوزون هیگز" معروف به "ذره خدا" را افزایش می دهد و بطور قطعی وجود یا عدم وجود این ذره بنیادی را مشخص خواهد کرد.
__________________________________________________________________
توضیح اضافه گزیده: "بوزون هیگز" (Higgs boson)، یک ذره بنیادی فرضی دارای جرم است که وجود آن توسط "مدل استاندارد فیزیک ذرات" پیش‌بینی شده است. این بوزون، تنها ذرهٔ مدل استاندارد است که هنوز به صورت تجربی مشاهده نشده است. مشاهده تجربی این ذره ممکن است بتواند درباره چگونگی جرم‌دار شدن ماده توسط ذرات بنیادی بدون جرم دیگر، توضیح دهد. به طور خاص، بوزون هیگز، احتمالاً می‌تواند دلایلی برای تفاوت‌های بین فوتون که بدون جرم است و بوزون‌های W و Z که نسبتاً پرجرم هستند، ارائه کند. پس از نوشته شدن کتابی بنام "ذره خدا: اگر پاسخ کائنات است، سئوال چیست؟" توسط "لیان لدرمن" که در آن این ذره را «ذره خدا» نامید، اغلب در رسانه‌ها از بوزون هیگز به‌عنوان "ذره خدا" یاد می‌شود.

دانشمندان اعلام کردند که انرژی پرتوهای پروتون را ۱۴ درصد افزایش داده اند تا انرژی کل برخورد نه ۸ تریلیون الکترون ولت برسد و بدین ترتیب برخورد دهنده بزرگ هادرونی (LHC) رکورد خود را در برتوهای پرانرژی شکست.

از آغاز کار این برخورددهنده در سال ۲۰۰۸، پژوهشگران در LHC بسیار محتاطانه انرژی پرتوهای پروتون در این برخورد دهنده را افزایش داده اند. پروتون ها پس از پیمودن مسافت ۲۷ کیلومتر تونل زیرزمینی با هم برخورد می کنند و ذرات تولید شده در کسر ثانیه بوسیله حسگرهای بسیار قوی شناسایی می شوند. این برخورد دهنده که بزرگترین از نوع خود است با همکاری ۱۰۰،۰۰۰ دانشمند از ۱۰۰ کشور جهان با هزینه ای برابر با ۹ میلیارد دلار در کشور سویس در نزدیکی مرز فرانسه ساخته شده و هرچند روزانه آزمایش های گوناگونی در آن انجام می شود، هدف اصلی آن یافتن ذره هیگز و تکمیل دانش ما نسبت به کل ساختار ریزاتمی می باشد.*

دانشمندان مستقر در این مرکز امیدوارند که تا سال ۲۰۱۴ یا ۲۰۱۵ به نتایج ارزنده ای در این زمینه دست یابند.

آنها قرار است تا نوامبر امسال با این سطح انرژی کار کنند و پس از آن دستگاه برای مدت ۲۰ ماه بروز رسانی و تعمیرات خاموش شود و در این مدت دانشمندان به تحلیل داده های بدست آمده بپردازند و در مرحله بعدی افزایش انرژی پرتوهای پروتون تا ۱۴ تریلیون الکترون-ولت را شاهد خواهیم بود.

روز ۱۳ دسامبر سال ۲۰۱۱ مسئولان پروژه‌های اطلس و سی‌ام‌اس از همین مجموعه برخورددهنده LHC، در کنفرانسی خبری در سرن گفتند که در آزمایش‌های خود ذراتی دیده‌اند که معادل ۱۲۴ تا ۱۲۵ گیگاالکترون‌ولت، جرم داشته‌اند، و آنها می پنداشتند که بزن هیگز را یافته اند.*

این تیمها به طور رسمی در هفته گذشته مقالات خود را برای بررسی جامعه علمی به مجلات علمی ارائه کردند.

در حالی که داده ها از پروژه اطلس تا حد زیادی تکرار آنچه در ماه دسامبر گزارش شده, بوده است. تجزیه و تحلیل پروژه CMS شامل داده های جدیدی در حمایت از یک بوزون هیگز، با جرمی حدود ۱۳۲ برابر پروتون و کمی پایین تر از آنچه توسط پروژه اطلس گزارش شده بود، می باشد.

با این افزایش انرژی ۱۴% داده های جدیدی بدست خواهد آمد که می توان آن را با آنچه در سال گذشته بدست آمده مقایسه کرد و به نتیجه قطعی رسید.

بازگردان: (کو-ادمینگزيده اخبار علمي

بنمایه: بی بی سی انگلیسی

* برای آشنایی بیشتر شما عزیزان توضیحات بیشتری در ابتدا و لابلای متن اصلی گنجانده شده

۱۳۹۰ بهمن ۱۶, یکشنبه

كشف بهترين نامزد "زمين دوم"

ستاره‌شناسان موفق به شناسايي يك سياره صخره‌اي شده‌اند كه به نظر يكي از بهترين گزينه‌ها و كانديداهاي كشف شده تا كنون براي حيات محسوب مي‌شود.
سياره GJ 667Cc در ناحيه قابل سكونت به دور ستاره خود چرخيده كه دما را براي وجود آب مايع در سطح آن امكان‌پذير مي‌سازد.
اين سياره با استفاده از داده‌هاي تلسكوپ رصدخانه جنوب اروپا شناسايي شده كه در جست‌وجو براي حركات موجود در ستارگان كه نشانه وجود كشش گرانشي يك سياره در اطراف آن است، مورد بررسي قرار گرفته بودند.
جرم اين سياره جديد در حدود 4.5 برابر زمين بوده كه در اطراف ستاره GJ 667C در فاصله 22 سال نوري از زمين گردش مي‌كند. نور دريافتي توسط اين سياره مشابه زمين است.
به گفته ستاره شناسان، اين سياره در يك منظومه سه ستاره‌اي قرار گرفته كه دو ستاره ديگر در مجموعه ستارگان كوتوله نارنجي قرار مي‌گيرند.
ستاره GJ 667C از ساختار شيميايي متفاوتي نسبت به خورشيد برخوردار بوده و ميزان عناصر سنگين‌تر از هليوم آن مانند كربن، آهن و سيليكون بسيار پايين‌تر است.
اين كشف نشان دهنده اين مطلب است كه سيارات با قابليت برخورداري از حيات در محيط‌هاي بيشتري قابل مشاهده هستند.
اين ستاره، پيش از اين با يك سياره بزرگ در اطراف آن شناخته شده بود كه البته هيچ گاه اطلاعات آن منتشر نشد. اين سياره به قدري به ستاره خود نزديك بوده كه وجود آب در آن امكان‌پذير نيست.
دانشمندان همچنين بر اين باورند كه احتمالا يك سياره گازي و يك سياره ابرزمين ديگر در منظومه اين ستاره وجود دارد.
 

با تشکر از سایت کنجکاو به خاطر این خبر