با عرض خوش آمد گویی و با تشکر از حسن انتخاب شما بخاطر مطالعه این وبلاگ لطفا در صورتی که مطالب ما را مورد توجه شما قرار گرفت برای دریافت روزانه مطالب علمی دو پیج پایین صفحه و پیج های سمت راست صفحه را لایک بفرمایید لطفا انتقادات و پیشنهادات خود را نیز در صورت تمایل از طریق صفحات فیسبوک ما یا قسمت نظرات منعکس نمایید.

۱۳۹۱ خرداد ۲۶, جمعه

آیا تئوری ریسمان خلا کاذب جهان پیش از انفجار بزرگ می تواند دلیلی بر عدم وجود آفریدگار باشد؟

خلاصه :بعد از پیدا شدن نظریه انفجار بزرگ و اثبات آن توسط ادوین هابل و Cosmic Background Radtion ها گروهی از دانشمندان نظریه جدیدی را در باره جهان پیش از بیگ بنگ ا...رائه دادند.گروهی اعلام کردند که خلا پیش از انفجار بزرگ یک خلا کاذب بوده و انفجار بزرگ دروازه ای بین این جهان و جهان های دیکر است.همچنین هاوکینگ با ترکیب نظریه ریسمان ها و برخی از قوانین انشتین به نتایج بسیار عجیبی دست یافت که به برخی از آنها در کتاب طرح بزرگ اشاره کرده است.
اما بیل برایسن نیز در کتاب تاریخچه تقریبا همه چیز به نکته جالبی اشاره می کند:بیل برایسن در کتاب بسیار پر ارزش تاریخچه تقریبا همه چیز نوشته است:
در یک فرضیه گفته می شود احتمالا تکینگی که باقیمانده از یک کائنات متلاشی شده پیشین بوده است-بدین معنی که که ما فقط یکی از کائنات های موجود در چرخه ابدی کائنات های ایجاد شونده و گسترش یابنده هستیم مانند کیسه هوایی روی یک دستگاه اکسیژن برخی دیگر انفجار بزرگ را به چیزی به اسم خلا کاذب یا یک میدان عددی یا انرژی خلا نسبت می دهند کیفیت یا چیزی که باعث بوجود آمدن مقدار ناپایداری در آن هیچی شده وجود دارد اینکه بتوان چیزی را از هیچ بدست آورد غیر ممکن است.
اما اینکه زمانی هیچ چیز وجود نداشته ولی اکنون یک کائنات وجود دارد دلیلی بر این مدعاست که چنین چیزی شدنی است.این امکان وجود دارد که کائنات ما صرفا بخشی از چندین کائنات بزرگتر باشد برخی با ابعاد متفاوت و انفجار های بزرگ در همه اینها رخ داده است.
با این احتمال پیش می رود که زمان قبل از انفجار بزرگ روی هم شکل های دیگری داشته است شکل های بس بیگانه تر از آنچه قابل تصور باشد و انفجار بزرگ یک مرحله انتقالی است که در آن کائنات از شکلی که برای ما قابل درک نیست به شکلی که برای ما قابل درک تر است تبدیل می شود.


دکتر آندری لیند کیهان شناس در دانشگاه استنفورد به روزنامه نیویورک تایمز گفت:((این ها مسائلی بسیار نزدیک به مسائل مذهبی هستند.
نظریه انفجار بزرگ نه به موضوع انفجار بلکه به چیزهایی که پس از انفجار رخ داده است البته نه خیلی پس از انفجار.دانشمندان با انجام محاسبات بی پایان و مشاهده فعل و انفعالات دقیق درون دستگاه های شتاب دهنده به این نتیجه رسیده اند که در زمان 10 به توان -43 ثانیه کائنات به قدری کوچک بود که برای مشاهد و پیدا کردنش باید از میکروسکوپ استفاده کرد.
رابرت دایک در نظریه انبساطمی گوید:کائنات در کسری از یک ثانیه پس از سپیده دم آفرینش ناگهان چنان دچار گسترش خارق العاده و ناگهانی شد یعنی عملا به همراه خودش سرعت گرفت و ابعادش در هر 10به توان -34 ثانیه دو برابر شد کل این واقعه ممکن است در چیزی بیش از 10 به توان -30 یعنی یک میلیون میلیون میلیون میلیون میلیونیم ثانیه به درازا نکشد ولی آن را به چیزی دست کم 10,000,000,000,000,000,000,000,000,000 بار بزرگتر تبدیل کرد.
البته مقادیری که در بالا بدان ها اشاره کردیم غیر قابل درک هستند کافی است بدانیم که در یک آن پر شکوه کائناتی پدید آمد که بیکرانه بود-یعنی طبق این نظریه دست کم فاصله دو مرز آن یک صد میلیارد سال نوری بود اما احتملا در ابعادی نامتناهی و از آرایش کامل برای آفریدن ستاره گان کهکشان ها و دیگر منظومه های پیچیده برخوردار شد

دیدگاه ما خارق العاده می سازد نظم از کار آمدن چنین کائناتی است اگر شکل کائنات به اندازه نوک سوزن با شکل کنونی آن تفاوت پیدا می کرد اگر جاذبه به مقداری کمتر یا بیشتر بود اگر سرعت گسترش مائنات مقداری بیشتر یا کمتر بود امکان نداشت که ماده و عناصر پایدار پدید بیایید و ما و شما امروز بروی این کره خاکی وجود داشته باشیم.اگر جاذبه ذره ای از آنچه هست قوی تر می شد این احتمال بوجود می آمد که خود کائنات همچون چادری که به غلط و بدون مقادیر مناسب و دقیقا لازم برای دادن ابعاد و چگالی و قطعات تشکیل دهنده مناسب آن به آن برپا شده باشد سقوط می کند.اما اگر همین جاذبه اندکی ضعیف تر شده بود هیچ چیزی با هیچ چیز دیگری ادغام یا به آن وصل نمی شد کائنات تا ابد بصورت یک خلا تاریک و پراکنده باقی می ماند.
اما پرسشی که در نقطه ای خاص برای همه ما پیش می آید این است که اگر بتوانیم تا لبه کائنات به راهمان ادامه بدهیم و بعبارت دیگر بتونیم سرمان را از لای پرده ها بیرون بکنیم چه خواهد شد؟اگر کائناتی نباشد آن سر در کجا فرو خواهد رفت؟پاسخ این سوال این است که هیچ گاه نمی توانیم خود را به لبه کائنات برسانیم نه به این دلیل که چنین کاری به زمان طولانی نیاز دارد-که البته چنین است بلکه اگر به راه خود برای رسیدن به لبه کائنات سرسختانه ادامه بدهیم هیچ گاه به مرز خارجی یا لبه کائنات نمی رسیم و به احتمال زیاد دوباره به همان نقطه آغاز می رسیم از دید ما کائنات تا جایی ادامه می یابد که نور میلیارد ها سال بعد از تشکیل کائنات بدان رسیده استواین کائنات مرئی کائناتی است که ما می شناسین ئ نی توانیم از آن سخن بگوییم یعنی 1000,000,000,000,000,000,000,000,000
مایل با ما فاصله دارد اما بر طبق بیشتر نظریه ها کائنات یا بنا به گفته برخی از دانشمندان به مراتب بزرگ و جاودانه تر است بر طبق نظریه ریس تعداد سالعای نوری تا لبه این کائنات بزرکتر و روئیت نشدده نه با ده صفر حتی با صدها صفر بلکه با میلیون ها صفر نوشته می شود.سالها در نظریه انفجار بزرگ یک حفره بزرگ وجود داشت که بسیاری از افراد را سردرگم کرد یعنی نمی توانستند به تعین چگونگی پیایش و رسیدن به این نقطه بپردازند.با آنکه 98 درصد از کل ماده موجود همزمان با انفجار بزرگ آفریده شده :منحصرا از گازهای سبک تشکیل شد هیلیون هیدروژن و لیتیوم حتی یکی از ذرات ماده سنگین نیتروژن اکسیژن و کربن از درون معجون گازی به ظهور نرسید اما مشکل همینجاست برای در هم آمیختن این عناصر سنگین به انرژی حرارتی از نوع انرژی انفجار بزرگ و حرارت آن نیاز است با این حال فقط یک انفجار بزرگ رخ داده که آن نیز موجب تولید چنین گازی نشد این عناصر از کجا آمده اند؟

۱ نظر:

  1. دوست عزیز مطلب خوب و اموزنده ای بود. اما دو تا انتقاد دارم. یکی اینکه فونت سفیدت چشم را اذیت میکند. دوم اینکه یه نگاهی به جمله بندی هات بنداز. خوندنش واقعا سخته. یه نقطه ای ویرگولی چیزی بذاری ثواب داره.

    پاسخحذف