استفاده از مدل انفجار بزرگ بيشتر به عنوان مقدمه أي براي "اثبات" ازلي نبودن جهان استفاده مي شود كه در برهان هاي جهان شناسي استفاده دارد. در عين حال، مي توان آن را به طور مستقل هم بررسي كرد.
كشفيات تلسكوپهاي فضايي نشان مي دهد كه فركانس نور دريافتي از اجرام آسمان...ي، به نسبت فاصله شان از زمين تغيير مي كند، كه با توجه به روابط دوپلر، نشان دهنده ي وجود سرعت نسبي بين منبع توليد نور و منبع دريافت آن است. به خاطر يكسان بودن اين پديد در جهت هاي مختلف، معني اين داستان اين است كه كل جهان در حال انبساط است. تمام اجرام در حال دور شدن از يكديگر هستند. اينكه اجرام در حال دور شدن از يكديگر هستند، و در عين حال نيروهاي موجود همه از نوع گرانشي هستند كه با اين دور شدن مخالفت مي كنند، نتيجه مي گيريم كه روند اين دور شدن در آينده كمتر خواهد شد، و در گذشته بيشتر بوده است. تنها چيزي كه مي تواند آن را توجيه كند (؟) اين است كه انفجاري وجود داشته باشد، كه در آن جهان به شكل كنوني ايجاد شده باشد، و سپس با نيروي ناشي از آن انفجار ذرات پراكنده شوند، و انبساط كنوني نيز باقيمانده ي حركت ناشي از آن انفجار باشد.
اين مدل مانند مدل پرتاب توپي در سطح شيب دار است. اگر نيروي پرتاب زياد نباشد، توپ بعد از مدتي بالا رفتن مي ايستد، و سپس به عقب بر مي گردد. اگر نيروي پرتاب زياد باشد، توپ مي تواند به قله ي سطح شيب دار برسد و از آن سو پايين رود.
در مدل انفجار بزرگ، انبساط جهان باعث افزايش فاصله ي بين اجرام ميشود، و در نتيجه نيروي گرانشي بين آنها را كاهش مي دهد. نيروي گرانش نيز خود با ايجاد شتابي در خلاف جهت انبساط سعي دارد جلوي گسترش جهان را بگيرد. مشخصا اگر نيروي اوليه به حدي باشد كه بتواند بر گرانش غلبه كند، جهان براي هميشه در حال گسترش باقي خواهد ماند، و اگر ضعيفتر باشد، طوري كه نيروي گرانشِ در حال كاهش پيش از اينكه به اندازه ي كافي ناچيز شود فرصت داشته باشد تا سرعت انبساط را به صفر برساند، انبساط متوقف مي شود، و سپس در خلاف جهت، منقبض مي شود، و بعد از مدتي به يك انهدام بزرگ خواهيم رسيد.
البته انفجار بزرگ تنها تئوري موجود نيست، هرچند كه معروفترين آنهاست. در عين حال، از لحاظ علمي يقيني به حساب نمي رود.
در اين تئوري، كار دنياي ما با يك انفجار بزرگ شروع مي شود، كه خداباوران آن را به معني ازلي نبودن جهان مي دانند. ولي آيا واقعا چنين است ؟ نه الزاما، زيرا مدل انفجار بزرگ هرگز نمي گويد كه پيش از انفجار بزرگ جهان وجود نداشته است.
همانطور كه گفته شد يكي از سرنوشهاي جهان اين است كه به يك انهدام بزرگ منجر شود. اگر دقت كنيم مي بينيم كه هر انهدام بزرگ نيز مي تواند از سوي ديگر يك انفجار بزرگ ديگر باشد، و از اين طريق در روندي دايمي قرار گيرد. جهان مي تواند به اين شكل مطابق مدل انفجار بزرگ عمل كند، و در عين حال ازلي نيز باشد.
پس مدل انفجار بزرگ در صورت درستي به معني ازلي نبودن جهان نيست، در عين اينكه حتا ازلي نبودن جهان هم نمي تواند به نتيجه ي مورد نظر برهانهاي جهان شناختي برسد.
منبع صفحه فیس بوک انكار گران
كشفيات تلسكوپهاي فضايي نشان مي دهد كه فركانس نور دريافتي از اجرام آسمان...ي، به نسبت فاصله شان از زمين تغيير مي كند، كه با توجه به روابط دوپلر، نشان دهنده ي وجود سرعت نسبي بين منبع توليد نور و منبع دريافت آن است. به خاطر يكسان بودن اين پديد در جهت هاي مختلف، معني اين داستان اين است كه كل جهان در حال انبساط است. تمام اجرام در حال دور شدن از يكديگر هستند. اينكه اجرام در حال دور شدن از يكديگر هستند، و در عين حال نيروهاي موجود همه از نوع گرانشي هستند كه با اين دور شدن مخالفت مي كنند، نتيجه مي گيريم كه روند اين دور شدن در آينده كمتر خواهد شد، و در گذشته بيشتر بوده است. تنها چيزي كه مي تواند آن را توجيه كند (؟) اين است كه انفجاري وجود داشته باشد، كه در آن جهان به شكل كنوني ايجاد شده باشد، و سپس با نيروي ناشي از آن انفجار ذرات پراكنده شوند، و انبساط كنوني نيز باقيمانده ي حركت ناشي از آن انفجار باشد.
اين مدل مانند مدل پرتاب توپي در سطح شيب دار است. اگر نيروي پرتاب زياد نباشد، توپ بعد از مدتي بالا رفتن مي ايستد، و سپس به عقب بر مي گردد. اگر نيروي پرتاب زياد باشد، توپ مي تواند به قله ي سطح شيب دار برسد و از آن سو پايين رود.
در مدل انفجار بزرگ، انبساط جهان باعث افزايش فاصله ي بين اجرام ميشود، و در نتيجه نيروي گرانشي بين آنها را كاهش مي دهد. نيروي گرانش نيز خود با ايجاد شتابي در خلاف جهت انبساط سعي دارد جلوي گسترش جهان را بگيرد. مشخصا اگر نيروي اوليه به حدي باشد كه بتواند بر گرانش غلبه كند، جهان براي هميشه در حال گسترش باقي خواهد ماند، و اگر ضعيفتر باشد، طوري كه نيروي گرانشِ در حال كاهش پيش از اينكه به اندازه ي كافي ناچيز شود فرصت داشته باشد تا سرعت انبساط را به صفر برساند، انبساط متوقف مي شود، و سپس در خلاف جهت، منقبض مي شود، و بعد از مدتي به يك انهدام بزرگ خواهيم رسيد.
البته انفجار بزرگ تنها تئوري موجود نيست، هرچند كه معروفترين آنهاست. در عين حال، از لحاظ علمي يقيني به حساب نمي رود.
در اين تئوري، كار دنياي ما با يك انفجار بزرگ شروع مي شود، كه خداباوران آن را به معني ازلي نبودن جهان مي دانند. ولي آيا واقعا چنين است ؟ نه الزاما، زيرا مدل انفجار بزرگ هرگز نمي گويد كه پيش از انفجار بزرگ جهان وجود نداشته است.
همانطور كه گفته شد يكي از سرنوشهاي جهان اين است كه به يك انهدام بزرگ منجر شود. اگر دقت كنيم مي بينيم كه هر انهدام بزرگ نيز مي تواند از سوي ديگر يك انفجار بزرگ ديگر باشد، و از اين طريق در روندي دايمي قرار گيرد. جهان مي تواند به اين شكل مطابق مدل انفجار بزرگ عمل كند، و در عين حال ازلي نيز باشد.
پس مدل انفجار بزرگ در صورت درستي به معني ازلي نبودن جهان نيست، در عين اينكه حتا ازلي نبودن جهان هم نمي تواند به نتيجه ي مورد نظر برهانهاي جهان شناختي برسد.
منبع صفحه فیس بوک انكار گران
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر